با تولد نوزادتازه متولد شده(اشکال دستوری داره درستشو نمی دونم!!) پسر بزرگتر به دنبال موقعيتي بود که با نوزاد تازه متولد شده تنها بشه و پدر و مادر با ترس از پسرک هفت ساله اون رو تنها نمي ذاشتند
تا بالاخره بعد از اصرارهاي فراوان پسرک اين اجازه رو پيدا کرد که با نوزاد توي اتاق تنها باشه
و پدر و مادر از لاي در نيمه باز مي شنيدند که پسرک مي گفت
ني ني کوچولو تورو خدا به من بگو خدا چه شکلي بود چون داره يادم مي ره
تا بالاخره بعد از اصرارهاي فراوان پسرک اين اجازه رو پيدا کرد که با نوزاد توي اتاق تنها باشه
و پدر و مادر از لاي در نيمه باز مي شنيدند که پسرک مي گفت
ني ني کوچولو تورو خدا به من بگو خدا چه شکلي بود چون داره يادم مي ره
از یه جایی خوندم نمی دونم کجا
No comments:
Post a Comment