Thursday, October 11, 2007

روزی که از مردنت پشیمون می شی

داری تو خیابون راهتو می ری که یه موتوری با ظرافت تمام می یاد زیرت می کنه و در می ره .تبدیل به یه جسد می شی که پخش زمین شده و احدی هم نیگات نمی کنه تا اینکه یه بنده خدایی به یاد عزیز از دست رفته و واسه تسکین دلش می یاد تورو از رو زمین جمع می کنه .با هزار بدبختی می برنت شفا خونه به فتحه ی شین (مرگ خونه) نه کسره ی شین!!!! و اونجا دکتر و پرستار انگار که ارث باباشونو ازت بخوان گیر می دن که حالا بچه کجایی؟!!!بالاخره نتیجه این می شه که باید عمل شی و واسه عمل اذن شوهر لازم اما شوهرت که نیست بچه هات باید اذن بدن .هر چی می گی بابا پای خودمه قطع کن ببر بکن له کن فایده نداره .انگار تو صلاحیت عقلی نداری!!!!!خلاصه کار می رسه به اون جایی که یه ننه مرده ای پیدا می شه رضایت بده عمل بشی که بعدا از رو سجلش می فهمی انگاری بچه ات بوده. کم کم احوالات درونی و بیرونی به بهبودی می ره که یه داروی اشتباهی می زنن به جونت و روحت و سوق می دن به آسمونا. توی حال زنده و مرده ای که می شنوی بچه هات دارن سر زمین دو در چهار دوغوز آباد به اصل و نسب و جد و آبادشون فحش می دن بیخیالی طی می کنی و می گی فحش بچه صلواته!!اما پدر صلواتی ها بی خیال نمی شن.تو این اوضاع دلت به نوه کوچیکه خوشه که یه کناری آروم نشسته و جزو ملاقات کننده های با کلاسه که بعدن می فهمی درگیر بازی چشمی با ملاقات کننده ی تخت جفتیه!!!دلت بدجور می شکنه اشهد تو می خونی و از هر چی بودن خسته .کم کم به خدا التماس می کنی که در همون احوالات صدای داد و فریاد تورو بر می گردونه به گستره ی خاکیه بی همه چیز و می فهمی که ننه ی موتوریه کذایی اومده منت کشی و بچه هات عین گرگ گرسنه ریختن سر این بدبخت .اونوقت که تو با همه ی وسعت نظرت یه جمله می گی که اشکال نداره و همون وقت می گیری می خوابی و خیال خودت و خدا و بچه هارو راحت می کنی و این جور می شه که تو می میری و بچه هاتو وارد دور جدیدی از مذاکرات و درگیریهای خونین ارث و میراثی می کنی جوری که یه روز از مردنت هم پشیمون می شی

6 comments:

mahsa said...

engari hame chiz ghati shode shady...
hichi mesle ghadima nist!

Anonymous said...

فيلم‌نامه‌ي جديده؟ بهرحال، آدما سر ِ ارث و ميراث با هم دعوا کنن، بهتر از اينکه با هم قهر باشن و تحريم و اينا...
تازه‌شم، من مطمئنم يه پست پائين داشتي که پاکش کردي!؟:P

سـین said...

ولي خوبيش اينه كه اين پشيموني جداً سودي نداره و اين دفه ديگه واقعاً رفتم كه رفتم

Anonymous said...

مرگ غنی مقدمه جنگ وارث است
رحمت بر آن کسی که بمرد و کفن نداشت

Anonymous said...

Khob bebin hamash ta'asof bare vali ba doctora ham are akhe :-P baba ma khun e jegarha khordim, shab bidariha keshidim ta ers be varesa narese ;-)

Anonymous said...

نتیجه اینکه بزرگترین حماقت بشر تولید مثل است